www.iiiWe.com » چاه عجیب

 صفحه شخصی حمید بناپورغفاری    
 
نام و نام خانوادگی: حمید بناپورغفاری
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: تبریز
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: ارشد
شغل:  طراح پایه ارشد سازه
شماره نظام مهندسی:  2339
تاریخ عضویت:  1389/11/21
 روزنوشت ها    
 

 چاه عجیب بخش عمومی

13





جایی در مناطق وحشی ایالت واشینگتن، پدیده‌ای نامتعارف و عجیب
جغرافیایی وجود دارد که ساکنین آن را دریچه‌ای به دنیایی دیگر می‌دانند. هر چند چاه شیطان سال‌ها و شاید قرن‌هاست که مورد توجه مردم آن منطقه قرار گرفته است اما تنها از سال 1997 بود که یک ایستگاه رادیویی با «مل واترز»، صاحب زمین، مصاحبه کرد و آن را به مردم کشورش شناساند. مل واترز ادعا می‌کند که صاحب یک زمین غیرعادی است که در نزدیکی «ماناستاش ریج» در واشینگتن قرار دارد. البته این زمین به خودی خود چیز عجیبی نیست، اما چاهی درون آن قرار دارد که مردم آن را عجیب و ماوراءالطبیعه می‌دانند.



داستان چاه شیطان
سال‌هاست که ساکنین «ماناستاش ریج» از زمینی سخن می‌گویند که چاهی درون آن قرار دارد ظاهرا انتها ندارد. چاهی مرموز که هاله‌ای از احساس خطر و راز در اطراف آن موج می‌زند. دیواره چاه تا عمق 15 فوتی آجری است ولی بقیه آن خاکی می‌باشد. مردم این منطقه نسل اندر نسل این چاه را می‌شناختند و از
آن به عنوان زباله‌دانی استفاده می‌کردند و از یخچال کهنه تا تلویزیون خراب و لاستیک پنچر را در آن می‌انداختند. اما هیچ یک از کسانی که چیزی درون چاه می‌انداخت صدای افتادن آن شی به کف چاه را نشنید. همین موضوع باعث شد که مردم نام «چاه شیطان» را بر آن نهادند و آن را چاهی بی‌انتها نامیدند که مستقیم به جهنم راه دارد. بعضی‌ها هم معتقد بودند که چاه شیطان در حقیقت دریچه ورود و خروج فضایی‌هاست.



حدود سال 1993 «مل واترز» و همسرش این زمین را خریدند و کمی بعد آن چاه را کشف کردند. آنها هم مثل مردم دیگر از آن به عنوان زباله‌دان استفاده می‌کردند و
حتی ساکنین دیگر هم زباله‌ها و لاشه حیوانات خود را در آن می‌انداختند. چند سال گذشت و کم‌کم آقای واترز به این فکر افتاد که چرا چاه پر نمی‌‌شود؟
در تابستان سال 1996 واترز تصمیم گرفت عمق چاه را اندازه‌گیری کند. اوکه یک ماهیگیر کار کشته بود یک قلاب ماهیگیری با نخ بسیار بلند داشت. یک روز به دهانه چاه رفت، یک وزنه به سر قلاب آویخت و آن را به داخل چاه هدایت کرد. وقتی نخ هر قرقره تمام می‌شد، قرقره جدیدی به انتهای آن گره می‌زد و به کار خود ادامه می‌‌داد، اما قرقره‌ها تمام شد و نخ قلاب به انتهای چاه نرسید. به محاسبه واترز، او هجده قرقره 5000
فوتی را به هم وصل کرده بود، بنابراین او نتیجه گرفت عمق چاه بیشتر از هشتاد هزار فوت می‌باشد! در آن وقت بود که واترز متوجه شد چاه درون ملکش نه تنها عجیب بلکه دلهره‌آور است.

 









سگ‌های مرده و سکوت مرگبار

اولین چیزی که توجه واترز را جلب کرد آن بود که هر وقت درون چاه فریاد می‌زد پژواک صدایش را نمی‌شنید. بعد دریافت هر وقت می‌خواهد به چاه نزدیک شود سگ شکاری‌اش چنگالش را در زمین فرو
می‌کند تا نگذارد واترز او را به آن طرف بکشاند.
یکی از دوستان واترز می‌گوید، وقتی سگ نگهبانش مرد، لاشه آن را درون چاه شیطان انداخت. این مرد قسم می‌خورد که مدتی بعد سگ به سوی او بازگشت. همان سگ با همان شکل و قیافه و همان قلاده که خودش یک قطعه فلز کوچک به آن وصل کرده بود. این داستان آنچنان واترز را تحت تاثیر قرار داد که در وصیت‌نامه جدیدش نوشت بعد از مرگ جسدش را درون چاه شیطان بیندازند. طولی نکشید که واترز و چاه درون ملکش به شهرت کشوری رسیدند و گروه‌های مختلف ماوراءالطبیعه به بررسی آن پرداختند ولی هیچ یک نتوانستند دریابند چاه شیطان
واقعا چیست و عمق آن چه قدر است و آیا طبق عقیده مردم محل، این چاه بی‌انتهاست؟ نکته‌ای که آنها هم مثل مردم آن را درک کردند آن بود که در محدوده چاه همه احساسی مرموز از ترس و دلهره را داشتند.
احساسی که دلیلی برای آن پیدا نشد. قدم بعدی ورود سربازان ارتش آمریکا به ملک واترز بود. آنها آنقدر با دقت در حال بررسی منطقه بودند که حتی به واترز اجازه ورود به ملک شخصی‌اش را ندادند. از همان زمان دیگر نامی از واترز در رسانه‌ها برده نشد ولی در روز 28 ژوئن سال 2011 نامه‌ای از واترز به صورت آن لاین منتشر گردید که تاکید می‌کرد تمام حرف‌هایش در مورد چاه
شیطان و اتفاقات آن عین حقیقت بوده است، ولی دولت آمریکا دوست نداشت حرفی از آن زده شود.













پنجشنبه 17 آذر 1390 ساعت 10:52  
 نظرات    
 
حسن ابراهیمی 02:42 آدینه 18 آذر 1390
0
 حسن  ابراهیمی
کاش این داستان ادامه داشت و حقیقت مسئله روشن می شد ، کاش یکی حاضر میشد به عمق چاه بره ببینه داستان از چه قراره ، داستان جذابی بود ، خصوصا که به ماوراءالطبیعه هم ربطش دادند .

ممنونم جناب مهندس بناپور
شادین امانی 19:43 آدینه 18 آذر 1390
0
 شادین امانی
عجب !...ممنونم
مائده علیشاهی 23:29 آدینه 18 آذر 1390
0
 مائده علیشاهی
:0!!!!!!!!!!
مسعود احمدنژاد 12:49 شنبه 19 آذر 1390
0
 مسعود احمدنژاد
دوست داشتم بیشتر در مورد این چاه بدونم ولی بیش از 50 سایت رو بازدید کردم همشون فقط همین اطلاعات رو داشتن . اگر از دوستان کسی تونست اطلاعات بیشتری پیدا کنه ممنون میشم من رو هم در جریان بذارید
م افتخاری 15:07 شنبه 19 آذر 1390
0
 م افتخاری
با توجه به ابداع مریخ نورد و ژرف پیماها ... خیلی عجیب به نظر میرسد
حسن ابراهیمی 17:32 شنبه 19 آذر 1390
1
 حسن  ابراهیمی
سلام جناب آقای احمدنژاد عزیز

ما هم از مشتاقان دانستن اطلاعات بیشتر درباره این چاه هستیم ، آخه خیلی عجیب به نظر میرسه بخاطر عمقش ،
این داستان دو حالت داره ، یا واقعیه ، که در اینصورت خیلی عجیبه و باید این چاه را از عجایب دنیا دانست و اگر واقعیه چرا از کسانی که در ماوراءالطبیعه سیر میکنند کمک نمی گیرند برای روشن شدن مسئله

یا اصلا واقعیتی در کار نیست و این هم یک داستان تخیلی هستش ، که در ذهن یک شخصی ساخته و پرداخته شده ، برای بکار گیری مخ عوام و فریب دیگران ، برای منافع شخصی و یا هر چیز دیگری که سازندگان این نوع داستانها از طریق آن ارضاء می شوند و به خواسته ها و مقاصد شخصی خود میرسند.

دفعه قبل در روزنوشتی از داستانها و اتفاقات عجیبی که در دنیا روی داده مطرح شده بود ، گفتم : چرا همیشه این جور اتفاقات در کشورهای امریکایی و اروپایی که خیلی هم از ما دور هستند رخ میده و اینجا ما ازشون خبر داریم ، اما اینجا در اطراف ما یا هیچ اتفاق عجیبی نمی افته و اگر بی افته ، هیچ کسی ازش خبری نداره ، درسته الان اینترنت و رسانه های دیگر هستند و اطلاع رسانی در تمام دنیا خیلی سریع صورت می گیره ، اما ما یادمون نرفته که در زمانی که اینترنت و کامپیوتر وجود نداشت ، این نوع خبرهای عجیب و غریب در مجله ها منتشر میشد و همیشه هم مربوط به کشورهای اروپایی و امریکایی بود.

حقیقت ماجرا چیه ! چرا عده ای برای فریب دیگران دست به داستان نویسی های عجیب و غریب می زنند ، چرا دنیای واقعی را همیشه با شکلی دیگر به همگان معرفی می کنند.

نمونه هایی از داستانهای عجیبی که مثلا در اینجا اتفاق می افتاد رو بطور شایعه شنیده ام و اتفاقا از زبان کسانی می شنیدم که از دسته آدمهایی بودند که هیچ وقت در زندگی خود طعم راست گویی را نچشیده بودند ، کسانی که به راحتی می توانند دروغ بگویند ، به راحتی هم می توانند داستانهای عجیبی را بسازند و برای دیگران تعریف کنند ،

باور

تا باور ما از شنیدن یا خواندن داستانهای عجیب چه باشد ، همه می دانیم که شعبده بازی و تر دستی یک حقه است و واقعیتی در کار نیست ، اما باور ما با دیدن حرکات غیرعادی شعبده باز ، تسلیم آن لحظه ی آن حرکت خاص می شود و واقعی بودن آن حرکت را تائید می کند ، آیا آنطور که ما از دیدن صحنه های شعبده بازی لذت می بریم ، آیا شخص شعبده باز هم به همان اندازه لذت میبرد ، البته که نه ، چون اسرار کار خود را می داند و از تقلبی بودن رفتارهای حرکتی خود کاملا آگاهی دارد.

حرکتی از شعبده بازی را مرور می کنیم

چگونه نوشابه ی سیاه هنگام ریختن در لیوان خالی تبدیل به آب می شود !!!

آیا نوشابه ی ما واقعا نوشابه است !

آیا واقعا نوشابه تبدیل به آب شده !

اگر اینطور هست ، پس چرا هیچ شعبده بازی برای اثبات کارش نه از نوشابه و نه از آب جرعه ای نمی نوشد !

به دید ما صحنه کاملا واقعی است ، اما شعبده باز چگونه می بیند !

ظرف خالی نوشابه را آب می بندیم ، چند قطره داروی ضدعفونی کننده بتادین را در ظرف می ریزیم و تکانش میدهیم ، نوشابه ما ساخته شد ، فقط و فقط یک قطره اسید در ته لیوان خالی می ریزیم ، هنگام ریختن محلول بتادین و آب در لیوان و اثرگذاری اسید بر روی بتادین ، اینطور به نظر میرسد که نوشابه سیاه تبدیل به آب شده است

پس نقش باور در پذیرش و عدم پذیرش واقعیتها و غیر واقعیتها خیلی مهم است ،

تا باور ما چه باشد !!!

با تشکر

نیما محسون 15:53 چهارشنبه 23 آذر 1390
1
 نیما محسون
با توجه به وجود ابزارهای مختلف اندازه گیری باور بی انتها بودن عمق چاه مذکور واقعی به نظر نمی رسد.
مژگان فدایی 20:20 چهارشنبه 23 آذر 1390
0
 مژگان  فدایی
چه جالب
کنجکاویم گل کردش
سپاس